اول از همه، یک نوار بزرگ با پوشش سرامیکی به ،وان یک ،صر خوشامدگویی عمل می کند و ارائه محصول را با آماده سازی آن ،یب می کند. سپس، آمفی تئاتری را تصور می کنیم که عملکردی دوگانه دارد: به ،وان سکویی برای مهمانان عمل می کند و ناهمواری ها را با یک پلکان یکپارچه برطرف می کند. در نهایت، اتاق ناهار خوری در بالاترین منطقه قرار دارد، اتاقی که توسط نیمکت هایی احاطه شده و اطراف آن را پوشش گیاهی فرا گرفته است. رنگ این گیاهان با بقیه رنگهای سبز ،یب میشود، در یک تمایل آشکار برای ساختن هویتی که مشخصهی فلسفه این برند جدید است.
از سوی دیگر، تجربه فروش تنها از طریق یک استراتژی کاملا مفهومی قابل درک است. توالی فضاها پروژه ای را مشخص می کند که طول آن به ،وان یک نقص تلقی می شود. برای حل این مشکل و بدون توسل به ت،یم بندی فضایی، با ارتفاع فضا کار می کنیم تا به طراحی سه اتاق برسیم.
هویت برند و تجربه فروش به ارزش های اساسی در طراحی تبدیل می شوند این پروژه. نیاز به انتقال ارزش های سالم، استفاده از رنگ را توضیح می دهد. پروژه رنگ سبز را به قهرمان اصلی خود تبدیل می کند و به شدت فضا را غرق می کند.
این استراتژی طراحی نیازمند توجه انحصاری به تمام جزئیات است. تبدیل ، یک رنگ به بازیگر اصلی پروژه مست،م ایجاد فهرستی از راه حل های سازنده است که در آن همه چیز به هم مرتبط است. بنابراین، ما بر روی تنوع در استفاده از مواد شرط بندی می کنیم، اما فراموش نمی کنیم که انتخابی انجام دهیم که در آن هر تن مطابق با صدای کنار آن باشد. تمرینی بلندپروازانه که نتیجه آن فضایی خاص و بالاتر از همه منحصر به فرد را ارائه می دهد.